آیا ADHD گوه مخفی بین شما و شریک زندگی شما است؟
مشاوره ازدواج / 2025
در این مقاله
مردم در مورد اینکه مرزها چیست و برای روابط چه کاری انجام می دهند تصورات غلط زیادی دارند. در روابط عاشقانه اغلب تصور می شود که آنها یک چیز بد یا به سادگی غیرضروری هستند. آیا قرار نیست شریک زندگی ما بر اساس نیازها و خواسته های ما عمل کند؟ آیا این بخشی از یک رابطه کامل نیست؟ آیا آنها رابطه را خراب نمی کنند؟ مطالعات نشان داده است که بسیاری از زوجین تصور می کنند داشتن مرزها به معنای نداشتن احساسات عاشقانه نسبت به شریک زندگی خود است.
مرزهای عاطفی سالم برای کمک به ما در لذت بردن از یک امر حیاتی است رابطه شاد و طولانی مدت. تعیین مرزهای عاطفی در روابط باعث می شود که هر دو شریک زندگی راحت باشند ، عزت مثبت پیدا کنند و اضطراب ، افسردگی و استرس را کاهش دهند.
مرزهای تعیین شده در یک رابطه ، میدان نیروی نامرئی خود شما هستند و شما محافظت از آن را بر عهده دارید. مرزها ممکن است شامل مرزهای جسمی و مرزهای عاطفی باشند. مرزهای فیزیکی شامل فضای شخصی ، بدن و احساس حریم خصوصی شما می شود. مرزهای عاطفی به معنای تنظیم احساسات شما از احساسات دیگری است.
مرزهای احساسی یا معمولاً گفته شده شخصی محدودیت هایی است که ما در یک رابطه تعیین می کنیم و به ما کمک می کند تا از دستکاری توسط خود محافظت کنیم.
به همین ترتیب ، تعیین مرزهای عاطفی در ازدواج فرایندی است برای تعیین اینکه رفتاری را از دیگران بپذیرید یا چه چیزی را قبول نکنید. یک رابطه موفق همه چیز در مورد دو فرد است که به وضوح از هویت خود یا شخصیتی خاص تعریف شده اند.
داشتن مرز یعنی به عنوان فردی جداگانه از خود احترام می گذاریم و بدون آنها به دیگران اجازه می دهیم احساسات و خواسته های خود را نادیده بگیرند. آنها به مزایای خاصی کمک می کنند:
مرزهای با کلمات 'همیشه' ، 'هرگز' یا هر زبان مطلق دیگر اغلب از بین می روند. چنین مرزهایی معمولاً غیرواقعی هستند و بنابراین دوام ندارند. بسیاری از شرکا حتی در مورد مرزهای خود صحبت نمی کنند و انتظار دارند شریک زندگی آنها فقط آنها را بشناسد. بنابراین ، عدم ارتباط باعث ایجاد سردرگمی می شود و می تواند در طولانی مدت به رابطه شما آسیب برساند.
مرزهای ناسالم به طور کلی در نتیجه مطرح شدن در خانواده های ناکارآمد است. در چنین خانواده هایی ، بلوغ و روند فردی به درستی درک نمی شود و همچنین کودک به عنوان یک فرد احترام نمی گذارد. آنها اغلب با احساس ضعف هویت شخصی شما مشخص می شوند. بنابراین ، شما را به سمت اتکا به شریک زندگی خود برای خوشبختی و حتی مسئولیت های تصمیم گیری سوق می دهد.
در همین حال ، شما باید از تله های مرزی در یک رابطه آگاه باشید. برای اینکه بدانید چگونه می توانید مرزهای عاطفی را تعیین کنید ، باید از شناخت مرزهای مشترکی که در آن قرار می گیرید شروع کنید. برخی از سناریوهای زیر ممکن است آشنا به نظر برسند:
مرزهای سالم شامل همه چیز است ، از دانستن و تأیید آنچه برای ما مهم است گرفته تا صحبت کردن وقتی فکر می کنید بی احترامی می کنید. علاوه بر این ، شامل دفاع از خود برای داشتن وقت برای منافع خود می شود. در زیر روش هایی برای کمک به شما در شروع تعیین مرزهای عاطفی با شریک زندگی خود در یک رابطه وجود دارد.
اولین قدم در تعیین هر مرزی بدون شک خودشناسی است. مهم است که بدانید چه چیزی را دوست دارید یا دوست ندارید و چه چیزی باعث راحتی شما می شود در مقابل آنچه شما را می ترساند.
بدون دانش خود شما ، مشارکت در روند یک رابطه مداوم به روشی عملکردی کاملاً دشوار است.
پیش فرض هایی در مورد احساسات شریک زندگی خود می تواند سو mis تفاهم های زیادی در رابطه ایجاد کند. ممکن است فکر کنید که با شریک زندگی خود بسیار آشنا هستید. اما همیشه بهتر است به جای تصور ، خواسته ها و نیازهای آنها را جویا شوید.
پیگیری آنچه می گویید بسیار مهم است زیرا به نظر می رسد گفتن آن آسان تر از انجام آن است. تعیین مرزها و سپس عدم توانایی اجرای آنها ، به شریک زندگی شما اجازه می دهد فکر کند که بهانه ای برای ادامه مرزهای شما ادامه می دهد.
بهتر است از مرزهای خود هیچ استثنائی نداشته باشید یا به زودی خود را در مورد مواردی که مورد قبول شما نیستند ، خواهید دید.
این شامل تعارف و انتقاد است. شما می توانید با تعریف و تمجید بحثی را شروع کنید که از دفاعی شریک زندگی شما جلوگیری می کند.
شما باید در مورد عشق خود واضح باشید در حالی که در مورد مرزهای خود روشن باشید. وقتی زوجین در مورد قوانین ، اهداف و انتظارات روشن باشند ، رابطه می تواند پایدار باشد.
اشتراک گذاری: